زلزله در اطراف تبریز
ما در شهر تبریز زندگی می کنیم.شنبه 2 تا زلزله شدید اطراف تبریز اتفاق افتاد ولی اونقدر شدید بود که ما هم حسابی ترسیدیم.خدا رو شکر فقط یکی از لوسترهای خونمون فقط شکسته ولی بیچاره اونایی که عزیزشون یا خونشون رو از دست دادن. من و طاها خوابیده بودیم که یه صدای بلند اومد من بیدار شدم دیدم همه جا میلرزه گفتم الان تموم میشه ولی دیدم نه هی شدت زلزله داره بیشتر میشه.طاها رو بغل کردم رفتم وایسادم توی چهارچوب در و هی امام زمان رو صدا میکردم.در کمد هامون و کشوها هی باز و بسته میشد.تلویزیون نزدیک بود بیفته زمین و لوسرمون که داشت میشکست خیلی ترسناک بود.ما طبقه 11 هستیم.زلزله اول که تموم شد من یه لحظه طاها رو گذاشتم زمین فقط مانتوم رو پوشیدم مغزم اصلا کار نمیکرد طاها رو برداشتم و رفتم بیرون.همه اومده بودن بیرون.بعد 10-15 دقیقه دوباره یه زلزله شدید دیگه. از اون موقع اومدیم خونه مامانی طاها و اونجا موندیم میترسیم بریم خونمون. خیلی از روستاها 100درصد تخریب شدن.خیلی ها دیگه نیستن.خدا خواست توی شب قدر یه تلنگر بزنه به دلهای ما و از خواب بیدارشون کنه.امروز این لحظه هستی ولی شاید یه ثانیه بعد نباشی.قدر زندگیتو لحظه هاتو بدون.قدر خانواده ات رو بدون.