بابا جونم روزت مبارک
همین دیشب که خوابیدم کسی آهسته بر در زد و من خندیدم و گفتم : پدر آمد، پدر آمد دوچشم مهربانش را خودم از لای در دیدم چراغ خانه روشن شد پدر را خوب بوسیدم ...
نویسنده :
مامان طاها
16:47