محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

طاها عشق مامان و بابا

طاها در پارک

با طاها رفته بودیم پارک.گذاشتیمش روی چمن تا ازش عکس بگیریم ولی انگار زیاد خوشش نیومد!!!!!   اینجا چرا اینجوریه؟؟ اصلا خوشم نیومد!!!!!!!!   خواهش میکنم منو بغل کنین!   لطفا کمکم کنین.   خوشگلم دوست دارم. ...
16 تير 1391

طاها جونم 9 ماهگیت مبارک

عزیز دلم امروز ٩ ماهه شده.انگار همین دیروز بود که پا توی خونمون گذاشتی و دلمونو شاد کردی. ٨ ماه گذشت!چه زود و تو داری کم کم بزرگ میشی و ما هر روز بیشتر از روز قبل دوست داریم و به وجودت افتخار میکنیم. خیلی شیطون شدی و دوست داری سرپا وایسی.از هر کجا که بتونی میگیری و بلند میشی.سعی میکنی دست بزنی.خیلی نازی.دوست دارم عزیزم.     عکس طاها جون در ورود به ٩ ماهگی ...
11 تير 1391

اولین تابستان با طاها

امروز اولین روز تابستونه و اولین تابستونیه که طاها جون کنار ماست و زندگیمونو شیرین تر کرده.طاها خیلی ناز شده و به همه کسانی که میشناسه خوب خوب عکس العمل نشون میده.بابا بزرگ و داییش رو بیشتر از همه دوست داره.      
1 تير 1391

طاها میخواد سر پا وایسه!

آقا طاهای گلم خیلی دوست داره وایسه به همین خاطر از هرجایی میگیره و بلند میشه ولی هنوز نمیتونه تعادلشو حفظ کنه و باید مواظب باشی زمین نخوره ولی با اینهمه مواظبت بعضی وقتها میفته زمین و بعضی وقتها گریه میکنه. خیلی دوست دارم طاها
30 خرداد 1391

عمه جون زیارتت قبول

امروز عمه طاها جون از سفر حج برگشتن.طاها با مامان و بابا رفته بود دیدن عمه جونش.عمه کلی از خاطرات سفرش برامون تعریف کرد.خیلی نورانی شده بود. عمه جون زیارتت قبول
30 خرداد 1391

طاها دوست دارم

طاها پسر گلم امروز رفته بود مهمونی.پسر خوبی بود و مامانش رو اذیت نکرد.غذاش رو هم خوب خورد.شب که برگشتیم خونه انگار نه انگار که خسته است و اصلا نخوابیده بازم دوست داشت بازی کنه!!!!!!!!!!!!!!به زور خوابید.شبت به خیر عزیز دلم. خیلی خیلی دوست دارم. ...
30 خرداد 1391

بابا جونم روزت مبارک

همین دیشب که خوابیدم کسی آهسته بر در زد و من خندیدم و گفتم : پدر آمد، پدر آمد دوچشم مهربانش را خودم از لای در دیدم چراغ خانه روشن شد پدر را خوب بوسیدم ...
19 خرداد 1391